برای مدیران ایرانی

مقالات و نکات مدیریتی برای ارتقای تولید ملی

برای مدیران ایرانی

مقالات و نکات مدیریتی برای ارتقای تولید ملی

فیلم

فیلم پیوست ، فیلم تلخی است منو ببخشید که شما را  به دیدن یک فیلم تلخ دعوت می کنم اما اگر تلخی این فیلم در ذهنمان باعث شه که خدای نکرده در واقعیت تجربه اش نکنیم ارزشش را دارد ...
لطفا حتما این فیلم رو ببینید و به دیگران هم توصیه کنید که ببیننید .

این فیلم کوتاه به سفارش سازمان پیشگیری و آموزش حوادث  کشور انگلستان ساخته شده  و پس از نمایش
۶ ماهه از ۴۵ کانال تلویزیونی  تصادفاتی که استفاده از تلفن همراه باعث آن شده بود میزان تصادفات تا ۸۵ درصد کاهش پیدا کرد .


نمونه طرح های توجیهی راه اندازی کسب و کارهای جدید

نمونه طرح های توجیهی راه اندازی کسب و کارهای جدید
*****************************************





































**********************************
مرجع کالاهای مجازی ایران
**********************************

بازاریابی در زمان رکود

بازاریابی در زمان رکود


گفت وگو با نویسنده کتاب پر فروش نبوغ بازاریابی

    پیتر فیسک کارآفرین، مشاور، سخنران و نویسنده ای الهام بخش است. کتاب پرفروش نابغه بازاریابی او به حدود 40 زبان ترجمه شده است. او اخیرا به عنوان یکی از بهترین اندیشمندان کسب وکارهای جدید معرفی شده است.
    کتاب نابغه بازاریابی او بیانگر چالش هایی است که یک کسب وکار در دوران آشفتگی و تلاطم در مسیر رشد خود با آن مواجه است. او با رهبران سازمان های بزرگی همچون کوکاکولا، شل، هواپیمایی بریتانیا، مایکروسافت، مارکس انداسپنسر، ویرجین و وودافون کار کرده است. او مدیرعامل یک موسسه بازاریابی است و یک تیم مشاوره بین المللی را رهبری می کند. وی مدیرعاملی برند فایننس و موسسه نوآوری های راهبردی را در کارنامه کاری خود دارد.پیتر فیسک الهام بخش، برانگیزاننده و عملگرا است. او به بازاریابان و مدیران کمک می کند تا دنیای کسب وکارها و برندها را به شیوه متفاوتی نگریسته، آن را بازاریابی کنند و راه های جدید نوآوری را به کار بندند. او از فیزیک هسته ای پا به مدیریت برندهایی همچون کنکورد در نیروی هوایی بریتانیا، امریکن اکسپرس و آمریکا گذاشته است تا ببیند در عالم واقعی چه رخ می دهد. او هم اکنون مدیرعامل چارترد به عنوان یکی از بزرگ ترین موسسات بازاریابی جهان است.
    
    
    سلام پیتر؛ اجازه بدهید ابتدا با بحران اقتصادی شروع کنیم. بازاریابان چه کارهایی باید انجام بدهند؟ بهترین بازاریابی در زمان ابهام و عدم اطمینان چیست؟
    در زمان رکود هیچ چیزی مهم تر از در کنار مشتری بودن نیست. در زمان حاضر نیاز داریم تا بدانیم چه چیزهایی برای مشتریان اهمیت دارد. باید سعی کنیم تا نکات قوتی را که داریم حفظ کنیم و علاوه بر آن کارهای بیشتری را برای آنها انجام بدهیم. کنار مشتریان یا مصرف کنندگان ماندن کار ساده ای است؛ ولی به راحتی فراموش می شود یا در هنگام رکود به راحتی از اولویت فعالیت ها کنار گذاشته می شود. شاید دلیل این امر این است که احساس می شود اقدامات عملیاتی دارای اهمیت بیشتری هستند. می توان برای نزدیک شدن به مشتری به این 10 دستور اشاره کرد:
    1- بر بهترین مشتریانتان تمرکز کنید. یعنی آنهایی که می خواهند با شما کار کنند، آنهایی که شما را ترجیح داده و به دیگران توصیه می کنند و همان هایی که خدمت به آنها برایتان سودآور است.
    2- به دنبال یافتن تغییرات در ترجیحات آنها باشید. ترجیحات مشتریان در هنگام رکود تغییر می کند، پس لازم است تا بدانید در زمان فعلی چه چیزهایی برایشان ضرورت دارند و چه چیزهایی برایشان مهم نیست.
    3- پیشنهادات بیشتری را ارائه دهید و به صورت روشن تری به برآورده ساختن نیازهایشان توجه کنید. به عنوان مثال، به منظور برآورده کردن نیاز آنها مجموعه محصولات مرتبط را به صورت یک بسته ارائه کنید.
    4- از طریق شیوه های مناسب به برقراری ارتباط با آنها بپردازید. در دوران رکود فرد، محیط بیرون و ماجراجویی اهمیت کمتری دارد و نقش خانواده، خانه و امنیت پر رنگ می شود.
    5- با مشتریان شخصی تر رفتار کرده و تفاوت های آنها و نیازهایشان را درک کنید. تنها از این طریق است که می توانید آنها را بهتر درک کنید و به فرد فرد آنها به صورت مناسبی خدمات ارائه دهید.
    6- روابط را به وجود بیاورید و نه معاملات را. تنها به ارائه تخفیفات بسنده نکنید و بیشتر از این به آنها فشار وارد نکنید.
    7- در درد و غمشان شریک شوید و کارهای بیشتری برایشان بکنید. مثلابا ایجاد شرایط بهتر در پرداخت ها، قیمت های پایین تر یا با اضافه کردن محصولات و خدمات بیشتر.
    8- مشتریانتان را با یکدیگر مرتبط سازید. به عنوان مثال مشتریانی را که دارای اندیشه های مشابهی در ورزش یا تفریح و سرگرمی هستند، از طریق شبکه های مجازی به همدیگر معرفی کنید.
    9- به حرف زدن با آنها ادامه دهید. در شرایط رکود فراموش کردن مشتریان ساده است و این درست در همان زمانی است که آنها نیازمند حمایت و پشتیبانی بیشتری هستند. پیام کوتاه، اینترنت و خبرنامه ها ابزارهای مفیدی در این زمینه هستند.
    10- به آنها انرژی بدهید. شرایط سختی است و اطمینان ها کم شده است. به مشتریانتان بهانه ای برای خندیدن بدهید. به آنها شادی بخشیده و درباره مسائل مثبت با آنها حرف بزنید.
    
    
    آیا قوانین قدیمی بازاریابی منسوخ شده اند؟ قوانین جدید شامل چه اصولی می شوند؟

    بازاریابی سنتی زنده است ولی نیازمند آن است که جامه جدیدی به تن کند و روح تازه ای به خود بگیرد. به عنوان مثال: 1- استراتژی به جای آنکه صرفا تلاشی برای فروش بیشتر به شمار رود، باید در راستای بهترین فرصت های بازار باشد. 2- نوآوری باید چیزی بیشتر از محصول باشد. نوآوری می تواند شامل خدمت و پشتیبانی، توزیع و روابط نیز باشد. 3- ارتباطات نیز باید به جای آنکه این قدر هل دهنده باشند، مشتری را به سمت خود بکشند. ارتباطات باید در زمان و به شیوه ای باشد که مشتری می پسندد. باید از رسانه های فیزیکی و مجازی ای استفاده شود که به آنها کمک می کند.
    بازاریابی نوین شامل این موارد است: 1- توجه به بیرون علاوه بر توجه به داخل سازمان؛ اندیشیدن شبیه به مشتری به جای اندیشیدن به محصول و کالا2- یکپارچه سازی به جای تفکیک: ایجاد یک اثر ترکیبی از فروش، خدمات و فعالیت های بازاریابی دارای تاثیر بیشتری است. 3- پیشرو بودن به جای در انتظار دیگران نشستن. می بایست رهبر بازار، نوآور و پیشتاز باشیم.
    
    
    آیا رکود قوانین موجود را باز هم عوض می کند؟

    بحران مالی یک چالش بزرگ برای بازارهای مالی به شمار می رود. با وجود این، در کنار قیمت های بالای نفت این بحران روی تمامی بازارها اثر گذاشته است. اما دوران رکود حاوی فرصت هایی برای بازاریابان است.برخی از راهکارهای دوران رکود از این قرار است: به کار کردن ادامه دهید و هراس به خود راه ندهید. مردم هنوز هم می خواهند زنده بمانند. آنها هنوز هم پول و سرمایه دارند. تنها نکته ای که رخ داده این است که آنها با احتیاط بیشتری خرید می کنند. امروزه می بایست بیشتر از هر زمان دیگری بر حفظ مشتریان ارزشمند تمرکز کرد. می بایست با آنها کار کرد، ترجیحاتشان را درک کرد و برایشان بیشتر زحمت کشید. به منظور کسب نوآوری در بازار و در سازمان باید معادله ارزش را تغییر داد و ایده های جدید را با سرعت بیشتری روانه بازار کرد.



منبع: دوماهنامه توسعه مهندسی بازار

اصل 90/10

اصل 90/10
اصل 90/10 را کشف کنید
این اصل، زندگی شما را دگرگون خواهد کرد
(یا حداقل، روش شما در عکس‌العمل به مسائل را متحول خواهد کرد)

این اصل چیست؟
10% از زندگی، آن چیزی است که برای ما اتفاق می‌افتد.

و 90% از زندگی را خود شما با واکنش‌هایتان به امور تعیین می‌کنید.
این یعنی چه؟
یعنی
ما واقعا بر 10% از اتفاقاتی که برایمان می‌افتد هیچ کنترلی نداریم.

ما نمی‌توانیم ماشین در حال سقوطی را از سقوط کردن بازداریم.
هواپیما ممکن است دیر برسد و تمام زمان‌بندی‌های ما را به هم بریزد.
یک راننده دیگر ممکن است ما را در ترافیک اسیر کند.
ما بر این 10% هیچ کنترلی نداریم.
اما، 90% دیگر، فرق دارند.
90% بقیه را "شما" تعیین می‌کنید.
چگونه؟با عکس‌العمل‌هایتان.

چراغ خطر را شما کنترل نمی‌کنید.
اما، شما می‌توانید واکنش خود را به آن کنترل کنید.

اجازه ندهید مردم شما را احمق فرض کنند.
"شما" می‌توانید واکنش‌های خود را کنترل نمایید.
اجازه بدهید مثالی بزنم :
شما با خانواده‌تان در حال صرف صبحانه هستید.
دست دخترتان به فنجان قهوه می‌خورد و فنجان روی لباس کار شما می‌ریزد.

شما روی این اتفاق، هیچ کنترلی ندارید.
بعد چه اتفاقی می‌افتد؟این، با واکنش شما تعیین می‌شود.

شما فریاد می‌زنید.
دخترتان را به خاطر ریختن قهوه، با خشونت سرزنش می‌کنید.
او شروع به گریه می‌کند.

بعد از سرزنش دختر، رو به همسرتان کرده و
او را به خاطر گذاشتن فنجان نزدیک لبه میز
مواخذه می‌کنید.
و یک درگیری لفظی پیش می‌آید.

با عصبانیت، به طبقه بالا رفته و لباستان را عوض می‌کنید.
به طبقه پایین برگشته، و دخترتان را می‌بینید که در حالیکه گریه می‌کند،
مشغول تمام کردن صبحانه‌اش است تا برای رفتن به مدرسه حاضر شود. او از سرویس مدرسه هم جا می‌ماند.


همسرتان رفته، چون باید زودتر سر کارش می‌رسید.
شما به سوی ماشین می‌دوید تا سریع‌تر دخترتان را به مدرسه برسانید.

چون دیر شده، با سرعت 70 کیلومتر در ساعت، در جایی که حداکثر سرعت مجاز، 50 کیلومتر بر ساعت است می‌رانید

با 15 دقیقه تاخیر و پرداخت 60 دلار جریمه،
به مدرسه می‌رسید.
دختر شما، بدون خداحافظی، پیاده شده و به طرف ساختمان مدرسه می‌رود.

پس از رسیدن به محل کار، و با 20 دقیقه تاخیر،
متوجه می‌شوید که کیفتان را جا گذاشته‌اید.

امروز بسیار بد شروع شد. این‌طور که پیش می‌رود، به نظر می‌رسد بدتر و بدتر شود.
به هرحال منتظر می‌مانید تا به خانه برسید.

و به خانه که می‌رسید، متوجه اشکالی در رابطه همسر و
دخترتان با خود می‌شوید.
چرا؟به خاطر رفتاری که صبح انجام دادید.

الف) آیا قهوه باعث شد؟
ب) آیا دختر کوچک باعث شد؟
ج) آیا پلیس باعث شد؟
د) آیا "شما" باعث شدید؟
جواب، گزینه " د" است.
شما هیچ کنترلی بر اتفاقی که برای فنجان قهوه افتاد نداشتید.
اما چگونگی واکنش شما در آن 5 ثانیه
باعث پدید آمدن آن روز بد شد.

این چیزی است که آن روز، می‌توانست و می‌باید اتفاق می‌افتاد:

قهوه روی لباس شما می‌ریزد.

دخترتان بغض می‌کند.

شما به ملایمت می‌گویید:

"اشکالی نداره عزیزم، فقط از این به بعد بیشتر دقت کن"

سریع، یک حوله برمی‌دارید و به اتاق بالا می‌روید، لباستان را عوض می‌کنید.
کیفتان را برمی‌دارید، می‌روید طبقه پایین. از پشت پنجره، دخترتان را می‌بینید که سوار سرویس مدرسه‌اش می‌شود.
او برمی‌گردد و برای شما دست تکان می‌دهد.
شما 5 دقیقه زودتر، با سلامی شادمانه به همکاران، از راه می‌رسید.
تفاوت را احساس می‌کنید؟


دو سناریوی متفاوت
هر دو با یک شروع
و هر کدام، با پایانی متفاوت
چرا؟به خاطر نوع واکنش شما.
شما، واقعا بیش از 10% بر چیزی که
در زندگی‌تان اتفاق افتاد، کنترل نداشتید.

90% بقیه، با واکنش شما مشخص شده است.

در اینجا چند روش برای به کار بستن اصل 90/10 را می‌آوریم:

اگر کسی، علیه شما چیزی گفت،
مانع نشوید.
اجازه بدهید آتش حملاتش خاموش شود.
شما نباید اجازه بدهید که نظرات منفی
روی شما تاثیر بگذارد.

و بهترین عکس‌العمل را انجام دهید تا روزتان خراب نشود.
یک عکس‌العمل اشتباه، ممکن است منجر به از دست دادن یک دوست،
اخراج شدن، یا به شدت عصبی‌شدن شود.

اگر کسی در ترافیک راه شما را ببندد، عکس‌العمل شما چیست؟
آیا تعادلتان را از دست می‌دهید؟
یا به فرمان می‌کوبید؟ (یکی از دوستان خود من، فرمانش به همین خاطر کج شده بود)
آیا ناسزا می‌گویید؟ یا آمپر می‌چسبانید؟
چه کسی نگران است اگر شما 10 ثانیه دیرتر به سر کار برسید؟
چرا اجازه می‌دهید ماشین‌های دیگر باعث شوند رانندگی شما خراب شود؟

اصل 90/10 را به خاطر بیاورید،
و اصلا نگران نباشید.

به شما گفته‌اند که شغلتان را از دست خواهید داد.
چرا آزرده و بی‌خواب شده‌اید؟
این مشکل حل خواهد شد.

این انرژی و وقتی که صرف نگرانی می‌کنید را
صرف یافتن یک کار جدید کنید.

هواپیما تاخیر دارد. و این باعث می‌شود که زمانبندی امروز شما فشرده‌تر شود.

چرا ناراحتی خود را سرِ خدمه پرواز خالی می‌کنید؟
او بر آنچه پیش می‌آید، کنترلی ندارد.

از زمانتان برای مطالعه، یا شناختن بقیه مسافران استفاده کنید. چرا عصبانیت؟
این کار، وضع را خراب‌تر خواهد کرد.

اکنون شما اصل 90/10 را می‌دانید.
آن را به کار بگیرید تا از نتایج آن شگفت‌زده شوید.
امتحان آن ضرری ندارد.

اصل 90/10 فوق‌العاده است.
افراد اندکی این اصل را می‌دانند و آن را به کار می‌گیرند.
نتیجه؟خودتان آن را به چشم خواهید دید!

میلیون‌ها انسان از مهار نکردن استرس،
بلایا، مسائل و سردرد
رنج می‌برند.

همه ما باید اصل 90/10 را درک کرده،
و آن را به کار ببریم.
آن اصل می‌تواند زندگی شما را تغییر دهد!
فقط نیروی اراده لازم است تا خود را مجاب کنیم
و تمرین بیشتری داشته باشیم.

به طور قطع، هر کاری که ما انجام می‌دهیم، بخشیدن، صحبت کردن، یا حتی فکر کردن، مانند بومرنگ هستند
 چون آنها به سوی ما بازمی‌گردند ...

اگر می‌خواهیم چیزی دریافت کنیم، می‌بایست اول یاد بگیریم که ببخشیم ...
ممکن است با دستان خالی از دنیا برویم،
اما قلب ما از عشق لبریز خواهد بود ...

و کسانی که عاشق زندگی هستند نیز،
این احساس در قلبشان حک شده است.
با بکار گیری این اصل از زندگی لذت ببرید

برگرفته از کتاب "صدمین میمون" کن کایز

برگرفته از کتاب "صدمین میمون" کن کایز

شصت سال قبل، در سال 1952 دانشمندان ژاپنی درباره رفتار میمون‌های وحشی در یک جزیره تحقیق می‌کردند. غذای اصلی میمون‌ها سیب‌زمینی شیرین بود. میمون‌ها سیب‌زمینی را خاک‌آلوده می‌خوردند.

یک روز پژوهشگران متوجه شدند، میمونی کاری جدیدی می کند : او سیب زمینی را قبل از خوردن شست! شاید اتفاقی یادگرفته بود مثلا سیب‌زمینی از دستش به آب افتاده و بدون خاک مزه بهتری داشته. به هرحال او این رفتار را روزهای بعد هم تکرار کرد، و به‌تدریج میمون‌های دیگراین کار را یاد گرفتند.

در سال 1958، زمانی که صدمین میمون به این رفتار جدید روی آورد، دانشمندان جزیره‌ای در سیصد مایلی نیز گزارش دادند که میمون‌های آن جزیره نیز شروع به شستن سیب‌زمینی‌ها کرده‌اند. هیچ ارتباطی میان این جزایر نبود و کسی میمونی را از جزیره‌ای به جزیره ی دیگر نبرده بود!


تعمیم نتایج این تحقیق می‌گوید زمانی که سطح جدید آگاهی میان تعداد معینی از افراد ایجاد شود و به طور چشمگیر و معنی‌دار رفتارشان تغییر کند، آگاهی بدون ارتباط مستقیم به دیگران منتقل می شود. هر آگاهی فردی به آگاهی جمعی مرتبط است.


گاهی به دنیای اطرافمان نگاه می‌کنیم و از اینکه نمی‌توانیم تاثیر مثبت و چشمگیری در بهبود آن داشته باشیم، احساس کوچکی می‌کنیم. اما اگر اعضای گونه‌ی خاصی از حیوانات به طریقی با هم در ارتباط باشند، به احتمال زیاد انسان‌ها نیز می‌توانند به وسیله ی همین نیرو با هم ارتباط پیدا کنند. تفکر همسو و مشترک، نیروی بزرگی دارد و می‌توان آن در مسیر مثبت و سازنده استفاده نمود.


شعور جمعی از یک سو، انسان را از یک سو، متوجه قدرت شگفت انگیز و میزان تاثیرگذاری وی بر کل جهان هستی می کند و از دیگرسو مسئولیت بزرگ او را در قبال خانواده ی بزرگ بشری نمایان می سازد. زیرا دایره ی نفوذ افکار و اعمال انسان فقط محدود به زندگی شخصی او نمی شود و بر شرایط و اتفاقاتی که زاییده ی شعور جمعی است اثر می گذارد.

روبرت شلدریک زیست شناس مشهور در کتاب علم جدید حیات، نظریه‌ای براساس شواهد علمی و تجربیات متعدد ارائه می‌کند :

حافظه وشعور انسان تنها در مغزش ذخیره نمی‌شود
بلکه چیزی به نام "شعور جمعی" نیز وجود دارد.


اساس فلسفه روبرت شلدریک بر این پایه استوار است که تمام موجوداتی که در یک رده وگونه خاص قرار دارند، توسط یک حوزه ی مورفوژنتیکی که بسیار شبیه یک حوزه مغناطیس است احاطه شده اند و به نحوی با یکدیگر در ارتباطند.

خلاصه با تعمیم نتایج آزمون "صدمین میمون" و براساس این نظریه، اگر تعدادی از انسان‌ها (اگر قابل مقایسه با آزمون باشد! صد انسان) همراه و همدل بر اندیشه و سطحی از آگاهی تمرکز کنند، می‌توانند آن اندیشه را به دیگر همنوعان خود انتقال دهند.

می‌توانیم با همدلی و تمرکز بر افکار پاک و مثبت، انرژی خود را در مسیر نیکی و تعالی، همسو و هدایت نماییم.

حالا یک پیشنهاد:
بین خطوط رانندگی کنیم
تا کمتر عذاب بکشیم

ما شایسته این همه بی نظمی نیستیم
شعور جمعی را برای حل این مشکل به کار بگیریم