|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منبع : ماهنامه صنعت خودرو |
جیم کالینز در دو کتاب معروف خود به نام های "از خوب به عالی" و "ساختن برای ماندن"، ویژگی های سازمان های با عملکرد بالا را چنین بر می شمارد:
1- آنها دارای یک ایدئولوژی مرکزی شفاف دارند که از موارد زیر ساخته شده است:
a. قصد پایدار
b. چشم اندازی از آینده مطلوب
c. ارزش های بنیادین
2- تلاش برای حفظ ایدولوژی مرکزی و در عین حال میل به پیشرفت و تغییر
3- حفظ ایدئولوژی از طرق زیر انجام می شود
a. پیگیری برای به پایان رساندن ورای سود
b. داشتن یک تیم مدیریتی تربیت شده در داخل سازمان
c. داشتن فرهنگ تعلق و غیرت سازمانی
4- پیشرفت از طرق زیر صورت می گیرد:
a. اتخاذ اهداف بزرگ و جسورانه
b. آزمون چیزهای بسیار و نگهداری از آنچه که کار می کند
c. زیستن بر اساس استاندارد"به اندازه کافی خوب است هرگز وجود ندارد"
5- سرمایه گذاری برای سازمان پایدار نه رهبری کاریزماتیک یا ایده محصولات عالی
6- داشتن پرسنل منضبط، با نظم در اندیشه که به اعمال منظم منهی می شود
7- پرسنل منضبط:
a. دارای سطح پنجم رهبری هستند یعنی
i. شخصیت متواضع و اراده حرفه ای که خواهان نتایج خوب برای همه است.
ii. به سازمان می اندیشند نه به شهرت، فرصت و قدرت
b. خواهان افراد شایسته هستند، کسانی که خودانگیزه، خود انضباط و به دنبال سرافرازی باشند
8- نظم در اندیشه شامل موارد زیر می شود:
a. به عقیده ای که در انتها پیروز می شود وفادارند، هرآنچه که باشد
b. آنها با واقعیت های نه چندان خوشایند، رو در رو می شوند
i. ایجاد محیطی که صدای حقیقی در آن شنیده شود
ii. از طریق پرسش ها رهبری می کنند نه جواب ها
iii. پرداختن به گفتگو و بحث سالم نه اجبار
iv. مورد کاوی بدون اتهام زنی
v. توجه به خط قرمزها و اطلاعاتی که قابل صرفنظر کردن نیستند
9- اعمال منظم
a. ایجاد فرهنگ خودانضباطی و استانداردهای رفتاری که نیازی به کنترل های سلسله مراتبی و بروکراتیک نداشته باشد
b. آزادی رفتار در چارچوب هدف شفاف، اصول، و استانداردهای تعالی
c. بی علاقه به حفظ یک جهت
d. ایجاد ارتباطات قوی و احترام متقابل
e. سخت کوش اما نه ظالمانه (مثلاً محدود و دلزده نکردن)
علاوه بر موارد فوق، سازمان های متفکر سازمان هایی هستند که عملکرد فوق العاده دارند و دارای خصوصیات زیر نیز می باشند:
1- طرح محتوا: محتوای ایده های بزرگ
a.
تغییر نگرش به پرسنل از تئوری Y به تئوری Super-Y : دیدن پرسنل نه به
عنوان نیروهای مسئول و قابل اتکا به به عنوان کسانی که قابلیت فهم پیچیدگی
زنجیره ارزش ها، استراتژی کسب و کار، تعهد بالای تخصص، خلاقیت و خودگردانی
را دارند
b.
تغییر نگرش از مدیریت توسط شخصیت به مدیریت توسط اصول: عملکرد بر اساس
استاندارد تعالی برای همه چیز که منجر به بروز بهترین برای هرکس می شود
c. گذر از ایده های غالب و فراگیر در همه سازمان به مجموعه ای از ایده های غالب در هر سطح که منجر به همراستایی تمام سازمان می شود
2- طرح امور زیرساختاری: فرایندهای اجتماعی، سیستمی و ساختاری
a. گذر از فرمان و کنترل و مدیریت رفتاری به خودمدیریتی استراتژیک فرایندها، سیستم ها و ساختارها. به عنوان مثال تیم های خودراهبرنده
b. گذر از یادگیری دوره ای به یادگیری پیوسته به عنوان مثال 10% زمان پرسنل
c. گذر از خلاقیت های مقطعی به خلاقیت های پیوسته
d. گذر از نوآوری توسط محدود متخصصان به نوآوری توسط همه کس و در همه کارها
e. گذر از قواعد تکنیکی به قواعد انسانی: فهم زنجیره ارزش ها و استراتژی های کسب و کار
f. مشارکت دادن پرسنل در کسب و کار مثلاً در برنامه ریزی، تصمیم گیری، نوآوری و ...
g. گذر از بهبود مقطعی و افزایند به ایده آل و جهشی
h. گذر از هدفگذاری SMART به هدفگذاری جهشی
i. گذر از چشم انداز تغییر در حرفه به تغییر در جهان
3- توسعه توانمندی ها
a. تاکید بر توسعه توانمندی های تفکری: انتقادی، خلاق، سیستمی، و استراتژیک
b. گذر از کنترل بیرونی به کنترل درونی
c. گذر از پرسنل منفعل، وابسته و همگون به پرسنل فعال، مستقل و منحصر به فرد
و اما
چگونه یک سازمان متفکر ایجاد کنیم ؟
1- فرهنگ استدلال و پرس و جوی مبتنی بر شواهد باید ایجاد شود.
2-
کارکنان باید به ورای پیدا کردن فرصت های یادگیری رفته و زمینه را برای
مشاوره اندیشمندانه همکارانشان فراهم کنند. آیا تضمینی هست که تجربه حرفه
ای شما برای تصمیم های عقلانی مورد استفاده واقع شود؟ آیا پرسنل شما علاوه
برای چگونگی، به چرایی امور هم می پردازند؟ آیا همکاران با تجربه، دیگران
را در مورد دیدن الگوها در اطلاعات پیچیده کمک می کنند؟ آیا چالش ها توام
با یادگیری است؟
3-
ایجاد فرهنگ فهمیدن: تشویق همکاران برای کسب مهارت ها و بینش های لازم،
تشویق دیگران برای بیان تفکر و اندیشه شان، نشان دادن دیگران که چگونه باید
درمورد مسائل اندیشید و چگونه باید تصمیم گیری کرد
4-
مطمئن شوید که ارزیابی ها، محدود به نتایج نیست و فرایندها را به هم مرتبط
می کند. مطمئن شوید که پرسنل از طریق استدلال های محکم به جواب ها می رسند
و معیارهای عملکرد کیفی را که به مهارت های تفکر انتقادی آمیخته شده است
را به کار می گیرند
5-
مسئولیت پذیری برای تفکر انتقادی را تعریف، تشخیص و تثبیت کنید. برای
فعالیت های تفکری، کندو کاو، مدارا، انصاف، تحلیل، و رفتارهای متفکرانه
پاداشی را در نظر بگیرید
مدل ایجاد سازمان متفکر
توانمندی های تفکری شامل: توان نقد، کشف و حل مسئله، دریافت ایده، فهم سیستم ها، استراتژی ها و ...
فرایند تفکری: بوجود آوردن اندیشه ها و اعمال جدید است
اندیشه: عقاید، ارزش ها و اصول
اعمال: فرایندها، ساختارها، سیستمها، و تمرین ها
مراحل ایجاد:
1-
درگیر کردن مدیران برای فهم عمومی در مورد موقعیت فعلی، ضرورت تغییر،
موضوعات بحرانی، درآمدها، فرصتها، اهداف، استراتژی ها، و در عین حال
یادگیری مهارت های تفکری. انجام این کار نیاز به یک ارزیابی سازمانی دارد.
در این ارزیابی، عواملی که بیانگر عملکرد سازمانی هستند (و اکثراً پنهان می
باشند) باید مشخص شود و فاصله تا عملکرد مطلوب باید مشخص شود. این کار
نیاز به آمار های دقیق و تلاش های فراوان ندارد بلکه باید توسط افراد
معمولی هم قابل تشخیص باشد
برخی از این مولفه ها به قرار زیر است:
• ایده های غالب ( اهداف، چشم اندازها، عقاید، ارزش ها، و اصول)
• زیرساخت ها (فرایندها، سیستمها، و ساختارها)
• توانمندی های فردی و تیمی
• فرهنگ و حال و هوا
• ارتباطات
• سلامتی سازمانی
• مرحله تکامل سازمانی
2-
درگیر کردن مدیران برای خلق ایده های غالب جدید در حالی که تفکر خلاق را
هم فرا می گیرند. در این مرحله باید مدیران متعهد شوند که عملکرد جهش داشته
باشند
3-
خلق زیرساخت تغییر برای مدیریت تغییر و طراحی سازمان برای آینده. این یک
سازمان موازی است که متشکل است از گروه های با افراد مشترک (اور لپ) که
مسیرهای استراتژیک را طراحی می کنند، فرصت های بهبود را می شناسند، ابزار
بهبود را ایجاد کرده و ان را به تناسب سازمان به کار می گیرند
4- ایجاد یک سطح بالاتر توانمندی در تفکرکه می تواند سازمان به سمت یکپارچگی سوق دهد
5- شتاب بخشیدن به تغییرات از طریق رسیدن به محصولات سریع
6- بهینه کردن کیفی و اعتباری فرایند محصولات اصلی
7- افزایش تولید
8- کاهش انرژی مورد نیاز برای تولید
9- بازطراحی زیرساختارهای حمایتی
10- بازطراحی زیرساخت های استراتژیک
11- بازنگری
به طور کلی یک چارچوب یک سایز برای همه در دنبال کردن مسئولیت اجتماعی شرکتها وجود ندارد. هر شرکتی دارای خصوصیات ویژه و منحصر به فرد خود می باشدکه تاثیر گذار بر دیدگاهها روی نحوه عملکرد و تبیین استراتژ های مسئولیت اجتماعی می باشد. حرکت به سمت نهادینه کردن مسئولیت اجتماعی شرکتی در نظام راهبری شرکتها می بایست با فرهنگ سازمانی، چشم انداز و استراتزی های بلند مدت شرکت در یک راستا باشد تا اجرای برنامه های مسئولیت اجتماعی به صورت یک برنامه هزینه بر از سوی کارکنان و سهامداران تلقی نگردد.
استفاده از مدل تعالی در را بطه با بحث مسئولیت اجتماعی در شرکت هایی که از مدل تعالی برای خود ارزیابی استفاده می کنند منطقی می باشد چرا که گزارش دهی نهایی احتیاجی به استدلال دوباره که مورد نیاز چارچوب و مدل های گزارش دهی های دیگر است وجود ندارد.
شرکتهای برتر باید تعهدات خود را به مسئولیت اجتماعی شرکتی از طریق ارزشهای خویش ابراز دارند و اطمینان حاصل کنندکه این تعهدات در سراسر شرکت ساری و جاری است. تعهد به اجرای اصول مزبور اطمینان سطح بالایی را در طرفهای ذی نفع به وجود می اورد و انها را حفظ می کند و به دلیل اگاهی از مسئولیتهای خود در برابر جوامع علاوه بر مدیریت ریسک فرصتهایی را جست و جو و ترغیب می کنند که پروژه های سودمند را همراه با جامعه اجرا نمایند و دقت کنند که هر گونه عواقب نامطلوب را به حداقل برسانند .
بر اساس مدل پنج بعدی مسئولیت اجتماعی شرکتها که مرکز ترویج مسئولیت شرکتی در ایران ترویج می کند ، ابعاد 5 گانه که هر بعد دارای شاخصهای مربوط به خود می باشد و براحتی قابل تطبیق با معیارهای مدل تعالی سازمانی EFQM است مورد بررسی قرار می گیرد که در کنار آن چگونگی اطلاع رسانی و تعامل با ذی نفعان و چگونگی ارتباطات ذی نفعان با شرکت نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. امروزه بیشتر شرکتهای برتر دنیا گزارشات مسئولیت اجتماعی خود را بر اساس این ابعاد منتشر می کنند.
منبع : http://www.csriran.com
با این 10 پرسش ادعاهای دروغین علمی را تشخیص دهید
نیما دادگستر
مطالب شبه
علمی، یعنی مجموعه فرضیهها، ادعاها و روشهایی که به غلط علمی قلمداد میشوند،
معمولاً تبدیل به پایه و بنیاد برخی عادتهای ما (اغلب درمانی یا مربوط به سبک
زندگی) میگردند حال آنکه اسناد علمی واقعی برای آنها وجود ندارد. این مطالب علمی
دروغین گاهی چنان با دقت بزک میشوند که فکر میکنیم عین واقعیت هستند. حتماً
ایمیلهای حاوی تبلیغات مربوط به محصولات، داروها یا روشهای معجزه گر، درب خانه
اینترنتی شما را هم کوفتهاند، ولی معجزات مورد ادعای اکثر آنها اساساً شدنی نیست.
دروغگوهای علمی اغلب به راحتی قابل تشخیص هستند، هم به واسطه تاکید زیاد بر روی
اثبات ادعاهای شان به روشهای غیر استدلالی، هم با طرح ادعاهای غیر ممکن به لحاظ
فیزیکی، و هم با نوشتن جملات بیش از حد هیجانی. آنچه دروغگوهای علمی میگویند لایهای
از حقیقت را نیز همراه دارد و اتفاقاً همین است که ادعاهای بی معنی آنها را برای
خیلیها قابل پذیرش میکند.
آنچه مخاطبین مطالب علمی نیاز دارند یک راهنمای مناسب است برای اینکه موقع مطالعه
یک کتاب، یا آشنایی با یک محصول یا روش درمانی، به آن استناد کنند. در ادامه مطلب
10 سوال را آوردهایم که باید موقع روبرو شدن با مطالب مشکوک، ابتدا آنها را از
خود پرسیده و به هر یک پاسخ دهید.
1. منبع چیست؟
آیا فرد یا نهادی که ادعا را مطرح کرده، متخصص و دارای صلاحیت تأیید شده در آن زمینه خاص است؟ آیا گوینده با طرح کردن ادعا از زبان کس دیگری سعی در جلب اعتبار برای آن ادعا دارد؟ آیا ادعا، بخشی از یک فعالیت تبلیغاتی است؟ آیا آنها برای وجهه دادن به مدعای خود از یک تبلیغ اینترنتی، مجلهای یا روزنامهای استفاده میکنند تا رنگ و لعاب علمی یا خبری به آن ببخشند؟ در این مورد آخر، خیلی خوب میدانید که چطور تبلیغات بزرگ و پر زرق و برق میتوانند شما را به علمی بودن یک مطلب دروغین مجاب کنند.
2. هدف اصلی چیست؟
شما باید هدف و کارکرد اصلی یک مطلب را بدانید تا بتوانید اطلاعات ذکر شده در آن را به درستی لحاظ کنید. اگر یک مجله علمی میخوانید، به منابع نگاه کنید تا رد پای حامیان مالی احتمالی را بیابید. اگر دارید یک مطلب غیر علمی میخوانید، همیشه درجه شکاکیت خود را روی 100٪ تنظیم کنید. فرد یا گروهی که ادعا را مطرح کرده، میخواهد که شما از آن چه برداشتی کنید؟ آیا میخواهند به شما القا کنند که مشکلی دارید که تا قبل از این حتی فکر نمیکردید وجود خارجی داشته باشد... و بعد درمانش را به شما بفروشند؟ (افزایش قد با پوشیدن دمپایی ویژه برای افراد کوتاه قامت!؟ معجون نشاط بخش برای افراد افسرده!؟ و ...)
3. لحن به کار رفته در متن از چه نوعی است؟
آیا در متن
«کلمات احساسی و هیجانی»، «علامت تعجب»، «اصطلاحات تخصصی» یا «مطالب نامفهوم و دست
و پا شکسته» به وفور به کار رفته ولی از نظر منطق علمی یا پزشکی کاملاً بی معنا
هستند؟ اگر مطمئن نیستید، واژههای پیچیده را در گوگل جستجو کنید یا از یک متخصص
سوال کنید تا متوجه معنای آنها شوید. خلاصه که حسابی مراقب باشید تا کسی با «جو
زدگی علمی» شما را دنبالهرُوی خودش نکند.
آلبرت اینشتین یک بار گفت: «اگر نمیتوانید چیزی را به سادگی توضیح دهید، آن را
خوب نفهمیدهاید.» اگر دستفروشهای اینترنتی با کلمات و اصطلاحات علمی گیج کننده
در صدد متقاعد کردن شما به پذیرش ادعاهای خود هستند، فرقی نخواهد کرد که راست میگویند
یا دروغ، چون به هر حال شما متوجه منظورشان نمیشوید. به تبلیغات کمپانیهای بزرگ
و معتبر نگاه کنید؛ حتی سعی میکنند پیچیدهترین مسائل فنی مربوط به محصولات را با
زبان ساده و همه فهم مطرح کنند.
4. آیا متن شامل شهادت افراد هم هست؟
اگر تمام چیزی
که به عنوان پشتیبان ادعاها جلوی شما گذاشته شده، تصدیق نامه هایی بدون مدارک
معتبر برای تأیید آن ادعا است، یا مدرکی دال بر سودمندی و تأثیر گذاری محصول در
زمینه مورد ادعا وجود ندارد، شما باید حسابی مشکوک شوید. هر کسی -هر کسی- میتواند
یک گواهی تصدیق بنویسد و در یک وب سایت قرار دهد.
باور کنید افراد زیادی با این توهم به سر میبرند که میشود یک ساله تخصص هوا-فضا
گرفت یا با خواندن فواید داروهای گیاهی، ظرف چند هفته پا جای پای ابو علی سینا
گذاشت و مردم را شفای عاجل عنایت کرد. گول این افراد راحت طلب و سود جو را نخورید
و به صرف یک شهادت نامه بی پایه و اساس، فکر و عقل خودتان را به مرخصی نفرستید!
5. آیا ادعای انحصاری بودن در میان است؟
صدها سال است که انسانها مشغول بررسی در زمینههای علمی و دارویی هستند. میلیون محقق هم اکنون این کار را میکنند. معمولاً یافتههای جدید از دل علوم فعلی بیرون میآیند و کشف یا اختراع آنها شامل مشارکت تعداد بسیار -بسیار- زیادی از افراد فعال است. تقریباً به ندرت -نزدیک به صفر- میتوان موردی را یافت که کاملاً جدید باشد و یک پس زمینه تحقیقاتی محکم پشت سرش نباشد که طرز کار آن را توضیح دهد. ضمناً دستاورهای بزرگی که فقط توسط یک نفر کشف شوند هم تقریباً غیر قابل تصور هستند. علم امروزی آنقدر جزئی و ریز نگر شده که نمیشود تصور کرد که یک شبه راهکار علمی جامعی به ذهن کسی برسد. پس مراقب واژههایی مثل «راز» و «انحصاری» باشید. اینها نشان میدهند که احتمالاً آن ادعا هرگز زیر نور بررسی علمی قرار نگرفته.
6. آیا ذکری از یک توطئه فراگیر و مخفی آمده؟
ادعاهایی نظیر این که «دکترها نمیخواهند شما بفهمید» یا «دولتها این اطلاعات را برای سالها مخفی نگه داشته اند» کاملاً شک بر انگیز هستند. چرا میلیونها دکتر در سطح دنیا باید بخواهند شما را از اطلاعاتی که به بهبود سلامت تان کمک میکنند، بی خبر نگه دارند؟ دکتر که یک موجود سپید پوش گوش به فرمان رئیس اعظم نیست. هر دکتری یک شخصیت و موجودیت منفرد و مستقلی دارد و در کل، خواهان این است که شما بیش از پیش اطلاعات داشته باشید.
7. آیا برای یک محصول، ادعای فواید متعدد و فراگیر شده؟
آیا به عنوان مثال ادعا شده که یک واکسن صدمات جدی و فراگیر به ارگانهای حیاتی بدن میزند، تا بخواهند شما را از آن بترسانند؟ یا مثلاً درباره دارویی که میخواهند به شما بفروشند، فواید گستردهای برای تمام سیستمهای بدن و بهبود کلی امراض ذکر شده؟ چنین ادعاهایی که درمان سرطان، آلرژیهای مختلف، اوتیسم و ... را یک جا به شما وعده میدهند، -صادقانه مینویسم: احمقانه هستند!
8. آیا هدف مالی یا اعتقاد تعصبی پشت قضیه هست؟
افرادی که کمترین سود را از اظهار نظر درباره مشکلات مربوط به سلامت میبرند محققینی هستند که در آزمایشگاهها روی ریزترین جزئیات مربوط به این مشکلات کار میکنند، یعنی کسانی که بار اصلی کارهای علمی روی شانههای شان است. و اما بیشترین سود را این دسته ها میبرند:
1. پتنت ترول هایی که یک دارایی قابل ثبت در دست دارند (تعجب
نکنید، پتنتها در صنایع دارویی و بهداشتی هم جایگاه ویژهای دارند)
2. بازاریاب هایی که دارو را میفروشند
3. کسانی که کتاب مینویسند و یا در
مصاحبه ها شرکت میکنند
4. کسانی که به عنوان مشاور کار میکنند
و به درمان میپردازند
این بدان معنا نیست که افرادی که به
طور مستقیم از تحقیق و توسعه دارو ها سود میبرند کاملاً قابل اعتمادند یا افراد
ذکر شده در بالا همیشه گناهکار. کسی انتظار ندارد آنها مجانی کار کنند. بحث این است که ببینید
آیا افراد دست اندر کار -در جاهای مختلف- از ادعای مطرح شده سود میبرند یا نه.
مسئله بعدی این است که تعصبها هم به
اندازه مسائل مالی میتوانند انگیزه بخش باشند. اگر یک دروغ سنج دارید، روشن اش
کنید و بعد به سراغ ادعاهای علمی بروید. ژورنالیستها که همیشه این طوری با مسائل
برخورد میکنند.
9. آیا اثری از فرآیندهای علمی واقعی هست؟
فعالیتهای پژوهشی معمولاً از صافی فرآیندهای متعدد علمی عبور میکنند و بعد به بخش مصرف عام و انبوه وارد میشوند. این گامها برای یک پژوهش درمانی عبارت هستند از:
1. انجام تحقیقات اولیه بر روی سلول ها و سپس حیوانات
2. تحقیق کلینیکال بر روی بیماران یا
داوطلبان در فازهای شدیداً کنترل شده
3. بررسیهای جفتی در هر مرحله از مسیر
4. سلسله مقالات پژوهشی منتشر شده در
مجلات علمی
آیا محصول یا دارو یا روش شفابخشی که شما با آن روبرو شدهاید، به شکل مؤثری مورد بررسی قرار گرفته و نتایج مطالعاتی آن در مجلات علمی منتشر شده؟ یا اینکه فقط بحث جو سازی مطرح است و پای هیچ متخصصی در میان نیست؟
10. آیا در آن ادعا نظرات تخصصی یافت میشود؟
فرقی نمیکند
که چقدر از متخصصین بدتان میآید یا به مؤسسات بزرگ بی اعتماد هستید، حقیقت این
است که آن افرادی که دکتر، پروفسور یا هر دو هستند برای اینکه قادر به اظهار نظر
در حوزه تخصصی خود باشند 24 سال یا بیشتر به تحصیل پرداختهاند و آموزشهای عمیق
روزانه دیدهاند.
اگر در زمینه مورد نظر متخصص هستند، بیش از 5 سال زمان گرفته؛ اگر پژوهشگر هستند،
باز هم بیشتر. اینطور نیست که کسی بتواند ادعا کند: تمام آنها نادان یا رشوهخوار
یا بیتوجه هستند. در حقیقت، خیلی از آنها درست بر عکس اند. اگر مشغول پژوهش هستند
که دیگر قطعاً بیل گیتس یا وارِن بافِت نیستند. ولی این بدان معنا نیست که اظهار
نظر آنها در هر زمینهای، قابل اعتماد است. باید دید آیا سخن آنها در زمینهای است
که در آن تخصص دارند یا خیر. یک متخصص بیولوژی نمیتواند در مورد مهندسی شیمی نظر
بدهد و بالعکس. نظر هر کسی در زمینه تخصصی که کسب کرده میتواند مورد توجه قرار
بگیرد. و بهتر است هیچ گاه به نظر یک متخصص اکتفا نشود.