احتمالاً بارها با واژه "تفکر انتقادی" برخورد کرده اید، اما معنی آن چیست؟ بعضی افراد ممکن است تصور کنند که به ایراد گرفتن و اشکال تراشی از ایده های دیگران برمی گردد اما معنی این اصطلاح این نیست. به طور کلی، تفکر انتقادی ایجاد و پرورش یک فاصله احساسی و عقلانی بین خودتان و ایده ها و نظرات است—چه این نظرات متعلق به خودتان باشد چه دیگران—تا بتوانید حقیقت، اعتبار، و معقول بودن مسئله ای را بهتر ارزیابی کنید.
تفکر انتقادی تلاش برای ایجاد ارزشیابی هایی منطقی و قابل اطمینان است تا ببینیم که چه چیزی را می توانیم منطقی باور کنیم و چه چیز را نمی توانیم. در تفکر انتقادی از ابزارهای علم و استدلال استفاده می شود چون در آن ارزش شک گرایی به ساده لوحی یا تعصب، منطق بر ایمان، علم بر فرضیه و عقلانیت بر خواسته اندیشی نشان داده می شود.
با توضیح برخی از خصوصیات و ویژگی های لازم برای منتقدانه فکر کردن، توضیح مفهوم تفکر انتقادی نیز ساده تر خواهد شد.
بی تعصبی
کسی که می خواهد منتقدانه درمورد چیزی مثل سیاست یا مذهب فکر کند با از تعصب به دور باشد. برای این منظور باید قبول کند که ممکن است حق با دیگران باشد و خودش اشتباه فکر کند. خیلی وقت ها افراد به بحث و جدل درمورد نظراتشان با دیگران می پردازند و حتی لحظه ای به این فکر نمی کنند که ممکن است خودشان اشتباه کنند.
البته ممکن است بیش از حد بی تعصب شوند و تا جایی پیش روند که هیچ ایده ای را بااعتبار ندانند و نتوانند حقیقت را به آن نسبت دهند. ما باید قبول کنیم که ممکن است حق به جانب طرف مقابل باشد و آنها باید تلاش کنند که دلیل ادعای خود را ثابت کنند و اگر اینکار را نکردند، می توانیم آن افکار و ادعاها را باطل کرده و حقیقت نپنداریمشان.
تفاوت گذاشتن بین احساس و منطق
حتی اگر دلایل منطقی و تجربی مشخصی برای قبول یک ایده در دست بود، احتمالاً دلایل احساسی و روانشناسی هم برای قبول آن داریم—دلایلی که ممکن است خیلی از آن مطلع نباشیم. در تفکر انتقادی این مسئله اهمیت زیادی دارد که یاد بگیریم بین این دو تفاوت قائل شویم چون احتمال دخالت دومی در اولی بسیار زیاد است.
دلایل احساسی ما برای قبول چیزی ممکن است کاملاً قابل درک باشد اما منطق پشت آن باور درست نباشد، دیگر نباید اعتقادمان را منطقی بدانیم. اگر قرار است واقعاً با دید تردید و عادلانه به اعتقاداتمان نظر کنین، آنوقت باید بتوانیم احساساتمان را کنار گذاشته و منطق و استدلال را به تنهایی تعریف کنیم.
بحث کردن از روی علم نه جهالت
ازآنجا که همیشه روی اعتقاداتمان سرمایه گذاری های احساسی و روانشناسی هم می کنیم، عجیب نیست که بدون در نظر گرفتن علم و منطق آن، جلو رفته و از عقایدمان دفاع کنیم. گاهی بعضی افراد بااینکه می دانند چیز زیادی درمورد یک موضوع نمی دانند، به پشتیبانی از آن برمی خیزند.
کسی که قصد تمرین کردن تفکر انتقادی را دارد نباید تصور کند که همه چیز را درمورد یک موضوع می داند. چنین فردی باید حتی به طرف مقابلش در بحث اجازه دهد که نکته جدیدی درمورد آن موضوع به او بیاموزد.
احتمال، قطعیت نیست
ایده هایی هستند که درست اند و ایده هایی هم هستند که قطعاً درست اند اما واقعیت این است که نمی توانیم درمورد درستی اکثر مسائل قطعیت داشته باشیم—مخصوصاً آن مسائلی که موضوع بحث بسیاری از مذاکرات و مناظرات هستند.
وقتی کسی تفکر انتقادی را تمرین میکند، باید به یاد داشته باشد که اینکه می توانند یک نتیجه گیری داشته باشند احتمالاً درست است نه قطعاً. برخی حقایق نیازمند یک عقیده محکم و راسخ هستند اما برای حقایق احتمالی نظر تجربی و آزمایشی بسنده می کند—این یعنی باید آن را با همان قدرت شواهد و دلایل آن قبول کنیم.
منبع: وب سایت مردمان
اکونومیست برای سال جدید میلادی پیشبینی کرد
چشمانداز اقتصاد در جهان 2013
نشریه اکونومیست طبق سنت هر ساله در ویژه نامهای که در آستانه سالنو میلادی منتشر کرده، به پیشبینی اوضاع اقتصادی جهان در سال پیشرو پرداخته است؛ بر این اساس مغولستان با رشد اقتصادی 1/18 درصد، بیشترین نرخ رشد اقتصادی جهان را در سال 2013 به خود اختصاص خواهد داد. همچنین لیبی با نرخ رشد 2/12 درصد در رده سوم و چین با نرخ 6/8 درصد در رده چهارم خواهد بود. بر اساس پیشبینی اکونومیست، گرچه این اواخر رشد اقتصادی چین، این دومین اقتصاد بزرگ جهان، کند شده است، اما همچنان سریعترین رشد را در میان کشورهای بزرگ جهان به خود اختصاص خواهد داد.
این در حالی است
که رشد اقتصادی آمریکا حدود 1/2 درصد برآورد شده است. نام عراق هم در میان
ده کشور دارای سریعترین رشد اقتصادی به چشم میخورد که از مزایای دوران پس
از درگیریها بهرهمند خواهند شد. اکونومیست در پیشبینی خود در مورد
ایران نوشته است: ثبات سیاسی در ایران افزایش خواهد یافت؛ اما حمایتهای
داخلی از برنامه انرژی هستهای تداوم تحریمهای غربیها را به دنبال خواهد
داشت.
|
اکونومیست پیشبینی کرد
جهان در سال 2013
شادی آذری
نشریه
اکونومیست طبق سنت هر ساله در ویژهنامه سالانهای که در آستانه سال نوی
میلادی منتشر کرده، به پیشبینی اوضاع اقتصادی جهان در سال پیشرو پرداخته
است.
در پیشبینی امسال، رشد اقتصادی، سرانه تولید ناخالص داخلی بر اساس
دو معیار قیمت جاری و برابری قدرت خرید، نرخ تورم و جمعیت به تفکیک هر
کشور آمده است. علاوه بر این ده کشوری که بالاترین رشد اقتصادی را در جهان
طی سال 2013 به خود اختصاص خواهند داد معرفی شدهاند.
بر این اساس
مغولستان با رشد اقتصادی 1/18 درصد، بیشترین نرخ رشد اقتصادی جهان را در
سال 2013 به خود اختصاص خواهد داد. کشور ماکائو با نرخ رشد اقتصادی 5/13
درصد در رتبه دوم قرار گرفته و لیبی با نرخ رشد اقتصادی 2/12 درصد رده سوم
جدول را به خود اختصاص داده است. چین که در جایگاه چهارم جدول جای دارد
رشدی 6/8 درصدی خواهد داشت و پس از آن بوتان با رشد اقتصادی 5/8 درصد رده
پنجم را به خود اختصاص داده است. تیمور شرقی با رشد اقتصادی 3/8 درصد ششمین
رشد اقتصادی سریع جهان را خواهد داشت و پس از آن عراق با رشد اقتصادی 2/8
درصد و موزامبیک هم با نرخ رشد اقتصادی 2/8 درصد به طور مشترک در رده هفتم
جدول جای گرفتهاند. رواندا و غنا هم به ترتیب با نرخ رشد اقتصادی 8/7 درصد
و 6/7 درصد ردههای نهم تا دهم سریعترین رشد اقتصادی جهان را به خود
اختصاص دادهاند.
بر اساس پیشبینی اکونومیست، گرچه این اواخر رشد
اقتصادی چین، این دومین اقتصاد بزرگ جهان، کند شده است، اما همچنان
سریعترین رشد را در میان کشورهای بزرگ جهان به خود اختصاص خواهد داد و
هزینههای محرک اقتصادی بر شتاب آن خواهد افزود. بر اساس این پیشبینی، چین
در سال 2013 حدود 3/1 تریلیون دلار بر ثروت جهان خواهد افزود (بر اساس نرخ
ارز منطبق با برابری قدرت خرید). این مقدار بیش از دو برابر مشارکت آمریکا
و سه برابر میزان مشارکت هندوستان و نزدیک به ده برابر میزان مشارکت برزیل
در افزایش ثروت جهان خواهد بود. علاوه بر این چین به تنهایی از مجموع نه
کشور دیگری که در فهرست اقتصادهای دارای رشد سریع قرار گرفتهاند از اهمیت
بیشتری در سطح جهان برخوردار است. با وجود این، اما نه کشور دیگر هم برای
رسیدن به این رتبهها داستانهای جذاب خود را دارند. عراق و لیبی از مزایای
دوران پس از درگیریها بهرهمند میشوند و تیمور شرقی، بوتان و صدرنشین
جدول یعنی مغولستان به ترتیب از توسعه ذخایر نفت، انرژی برقآبی و معادن
خود بهره میگیرند. سه رتبه آخر این جدول هم توسط کشورهای آفریقایی اشغال
شدهاند که آن را مدیون رونق بازار کالاها و تقاضای روزافزون چین برای همه
نوع مواد خام هستند. کشور کوچک ماکائو که دومین رشد سریع را در جهان به خود
اختصاص خواهد داد، از رونق اقتصادی چین به نحوی متفاوت استفاده خواهد کرد
چون به مرکز ساحلی شرطبندی برای ثروتمندان تازه به ثروت رسیده چینی تبدیل
خواهد شد.
اکونومیست در پیشبینی خود در مورد ایران نوشته است ثبات
سیاسی در ایران افزایش خواهد یافت، اما حمایتهای داخلی از برنامه انرژی
هستهای تداوم تحریمهای غربیها را به دنبال خواهد داشت.
جدول زیر پیشبینی اکونومیست از آمار اقتصادی کشورهای جهان را به تفکیک نشان میدهد.
طرح روی جلد ویژهنامه سالانه اکونومیست
یکی از مهمترین مهارت های مورد نیاز یک مدیر پروژه توانمند، توانایی برای پرسیدن، جستجو در مورد پرسش ها و استقامت تا زمانی است که پاسخ روشن در مورد آنها به دست بیاورد است.
از بسیاری از مشکلات موجود در پروژه ها میتوان با پاسخ به سئوالات (اگر به طور کامل پرسیده شده باشد و پاسخی مناسب، روشن و تفصیلی به آن داده شده باشد) اجتناب کرد.
بخش هایی از پروژه ها آن طور که باید و شاید تعریف نشده اند. فرضیاتی در مورد اینکه چه کسی مسئول است، فرضیاتی در مورد آنچه که دقیقا به اهداف کسب و کار ارتباط دارد، آنچه سازمان به آنها دست خواهد یافت و… برخی از این موارد به شمار می روند.
شور و شوق آغاز و اجرای یک پروژه از مدیر پروژه گرفته تا اعضای تیم پروژه در همه به یک اندازه وجود دارد. اما مشخص بودن وضعیت اقتصادی پروژه تنها با دقت و اندازه گیری دقیق حاصل میشود. منافع یک پروژه ممکن است در صرفه جویی در زمان یا هزینه باشد، اما به همان اندازه نیز مملکن است در حفظ اعتبار کسب و کار تاثیر گذار باشد که می بایست با دقت در پیش بینی های یک پروژه به این موارد دست یافت.
هیچ لیست سئوالاتی همیشه جامع نیست. اما ۲۰ سئوالی که یک مدیر پروژه قبل از آغاز هر پروژه می بایست از خود بپرسد تا در هر پروژه یا سازمانی به موفقیت دست یابد، در زیر آورده شده است.
۱٫ اهداف کسب و کاری که باید در این پروژه به آن برسیم چیست؟
۲٫ منافع تجاری که اگر موفق شویم به آن میرسیم چیست؟
۳٫ نتایجی که در کسب و کار در صورت موفقیت یا عدم موفقیت پروژه نصیب مان میشود کدام است؟
۴٫ آیا راه ساده تری برای پیاده سازی این پروژه وجود دارد؟ گاهی اوقات راه حل های دیگری در دسترس هستند که از نظر هزینه تمام شده یک پروژه به مراتب کمترند.
۵٫ آیا معایبی در اجرای این پروژه وجود دارد؟ افزونگی کارکنان درگیر پروژه ممکن است یکی از مواردآشکار آن باشد.
۶٫ ذی نفعان اصلی پروژه چه کسانی هستند؟ این مهم است که مالک اصلی پروژه چه کسی است و آن شخص الزاما مدیر پروژه نیست.
۷٫ چه کسی مسئول و مختار است تا منابع پروژه (شامل زمان، افراد، منابع مالی) را اختصاص دهد؟
۸٫ چه کسی مسئول تحقیق و تصمیم گیری در مورد این موضوع است که آیا پروژه به خوبی پیش می رود یا خیر؟ ممکن است گروهی از افراد که اهداف متناقضی دارند بخواهند در این مورد قضاوت کنند.
۹٫ آیا گرفتن پروژه جدید در تحویل موفقیت آمیز پروژه جاری است؟ اگر چنین است یک گزارش کامل در مورد وضعیت پروژه جاری به دست آورد.
۱۰٫ کدام تحویل دادنی ها، معیارهای موفقیت پروژه بوده و نشان میدهد که به تمام اهدافمان دست پیدا کرده ایم یا خیر؟
۱۱٫ کدام محصولات یا تجهیزات جدیدی هستند که میتوانند در تحویل موفق پروژه اثرگذار باشند؟ مثلا آیا تیم مدیریت پروژه نرم افزار جدیدی را نیاز دارد یا خیر؟
۱۲٫ آیا تغییری در چینش کارکنان (استخدام جدید یا کاهش نیرو) لازم است؟
۱۳٫ آیا کارکنان درگیر در پروژه نیازمند آموزشهای جدید برای یادگیری فرآیندهای کسب و کار هستند یا خیر؟
۱۴٫ کدام افراد، تیم ها یا واحدهای کاری در این پروژه درگیر خواهند شد؟
۱۵٫ چه کسی مسئول مستندسازی الزامات تجاری با جزئیات بالا در پروژه است؟
۱۶٫ چه کسی مسئول تعیین ضرب الاجل نهایی برای پروژه است؟
۱۷٫ چقدر بودجه احتمالی در اختیار پروژه خواهد بود؟
۱۸٫ چه کسی مسئول تصمیم گیری درخصوص پذیرش یا حذف درخواست های کارفرما در هنگام اجرای پروژه است؟
۱۹٫ آیا تحویل پروژه منوط به آزمایش صحت عملکرد است و اگر هست، چه کسی مسئول آن خواهد بود؟
۲۰٫ چه کسی تصویب کننده تحویل دادنی های پروژه در پایان کار است؟
سئوالات بسیاری را میتوان پرسید تا اطمینان یافت که یک پروژه به درستی شروع و خاتمه خواهد یافت. اما فقط مطرح کردن سئوالات کمکی به این موضوع نمیکند و در این میان دریافت پاسخ های روشن و مشخص تأثیر بسیاری در موفقیت یک پروژه خواهند داشت.
این مطلب ترجمه آزادی بود از اینجا